الیزابت دوم؛ هفت دهه روابط با ایران/ بریتانیا و زخمهایی که فراموش نمیشوند
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۸۳۷۶۱
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، هفت دهه سلطنت «الیزابت دوم»، شامگاه ۱۷ شهریور، (۸ سپتامبر) به پایان رسید و ملکه انگلیس در سن ۹۶ سالگی درگذشت. بریتانیا در این هفتاد سال شاهد فراز و نشیبهایی در روابط خود با جهان بود که مرور این روابط با ایران، میتواند هفت دهه تقلای انگلستان در دوران ملکه برای سلطه بر ایران را نشان دهد و مشخص کند که چرا از دیدگاه بسیاری از ایرانیان «کار،کار انگلیس است!»، چندان هم بیدلیل نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نفت، کودتا و حمایت از دیکتاتوری پهلوی
«الیزابت الکساندرا مری ویندزور» در حالی ۱۶ بهمن ۱۳۳۰ ملکه انگلستان شد که یک سال پیش از آغاز سلطنتش، یکی از مهمترین پروندههای روابط کشورش با ایران گشوده شده بود و تهران پس از دههها باج به لندن، تصمیم گرفته بود تا صنعت نفت خود را از چنگال بریتانیا آزاد و آن را ملی کند. رهبر این جنبش استقلال خواهی در ایران؛ محمد مصدق بود که میتوان پذیرش با اکراه وی در مقام نخستوزیری از سوی «محمدرضا پهلوی» را نخستین شکست، انگلستان در دوران پهلوی دوم دانست.
مصدق ۳۰ خرداد ۱۳۳۰ یعنی سه ماه پس از اعلام ملی شدن صنعت نفت در ایران، در پیامی رادیویی ضمن اعلام خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران خطاب به ملت ایران گفته بود: «امروز روزی است که ما ایرانیان میتوانیم صفحه جدید و مقدسی در حیات سیاسی – اجتماعی خود باز کنیم و پس از ۵۰ سال سلطه انگلستان دوره نوینی را در برابر جهانیان و نسل آینده آغاز نماییم».
به هر روی کشمکشهای پرونده ملی شدن صنعت نفت ایران با شکایت بینتیجه بریتانیا از ایران به دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه هلند به اوج خود رسید. دادگاه لاهه حقانیت استدلالهای مردم ایران در ملی کردن صنعت نفت خود را روز ۳۱ تیر ۱۳۳۱تایید کرد و مدیریت «شرکت نفت ایران و انگلیس» که در عمل همان سلطه و نه مدیریت انگلستان بود، محدود شد. این حق طبیعی مردم ایران و استقلالخواهی آنها به یکی از مهمترین چالشهای وقت انگلستان با ایران تبدیل و در نهایت عامل این استقلال یعنی محمد مصدق را از نخست وزیری برانداخت.
مصدق، تاوان مقابله با استعمار انگلستان دوران ملکه الیزابت را با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پس داد . روزی که رمز کودتا از رادیو بیبیسی اینگونه اعلام شد: «اینجا لندن است و اکنون ساعت دقیقا ۱۲ نیمه شب است» این پیام رمز عملیات آژاکس برای سرنگونی دولت محمد مصدق بود؛ سرنگونی که برای همیشه سرنوشت یک ملت را تغییر داد و مسیر توسعه و استقلال آنها را دههها عقب انداخت. مصدق تمام پیشنهادات بازگشت سلطهطلبانه انگلستان به صنعت نفت ایران را رد کرده بود و «آنتونی ایدن» وزیر خارجه وقت انگلستان، دستپاچه به واشنگتن سفر کرده بود تا روزولت را قانع کند که مصدق گزینه خطرناکی برای نخستوزیر ایران است و در مسیر این اقناع، وی را مهره کمونیسم در ایران جلوه داده بود! ۱۵۰ هزار دلار اختصاص یافته سرویسهای جاسوسی بریتانیا در ایران به امثال شبعان بیمخ رسید و دولت محمد مصدق سرانجام سقوط کرد.
یکی از ماموران برجسته انگلیس که با تلاش بسیار در پی راضی کردن و همراهی آمریکا با انگلیس بود، «مونتی وودهاووس» سرهنگ ۲۷ ساله انگلیسی بود که با اعلام قطع روابط با بریتانیا از سوی مصدق در ۳۰ دی ۱۳۳۱ راهی ایران شد. وودهاووس متوجه این قضیه بود که براندازی مصدق بیمشارکت و دستیاری آمریکا میسر نمیشود. آنها نقشه براندازی مصدق را که نام رمزی «عملیات چکمه» بر آن گذاشته بودند با سیا در میان گذاشتند.
وودهاوس پس از واشنگتن به سوی قبرس رفته و پس از ملاقات با ماموران انگلیسی پایگاه نظامیبریتانیا در قبرس، دفتری تاسیس کرد و ترتیب ارتباط با عمال خود در تهران را داد و به لندن بازگشت. وودهاوس میگوید: «چون نمیخواستم این گونه تلقی شود که ما قصد داریم آمریکا را آلت دست قرار دهیم و در پی منافع خود هستیم، در مذاکره با آمریکاییها از پرداختن به مسئله نفت خودداری نمودم و به جای آن بر خطری که از جانب کمونیست متوجه ایران بود، تاکید مینهادم. استدلال من چنین بود که اگر هم احتمال ضعیفی برای حصول توافق با مصدق بر سر مسئله نفت وجود داشته باشد، دکتر مصدق در وضعی نیست که بتواند در برابر کودتا مقاومت کند».
با سقوط دولت مصدق راه برای تداوم سلطه انگلستان بازتر شد و این بار آمریکا هم جدیتر از همیشه در صحنه سیاست و اقتصاد ایران حضور یافت و تمام قد پشت محمدرضا پهلوی و اقدامات او ایستاد. نخستین بار ملکه الیزابت دوم، اردیبهشت ۱۳۳۸ میزبان پهلوی دوم بود و محمدرضا در این سفر از تلاش سرویس جاسوسی بریتانیا (MI۶) برای نجات حکومتش از ملکه انگلستان تشکر ویژه کرد و خطاب به الیزابت دوم گفت: مناسبات صمیمانهای که اکنون بین ایران و کشور شما وجود دارد، هیچگاه برپایهای مستحکمتر از اساس کنونی نبوده است». ملکه انگلستان هم دیپلم افتخاری مارشال نیروی هوایی به شاه اهدا کرد.
روابط پهلوی و الیزابت دوم در اواخر دهه ۳۰ شمسی به گونهای صمیمانه پیش رفت که گویا آن دولتی که پدر شاه جوان ایران را آواره جزیره سنتلوییس کرد؛ جز بریتانیای کبیر بود. در پی این صمیمیت، ملکه انگلستان هم سال ۱۳۳۹ به تهران و اصفهان سفر کرد، انگلیسیها بسیاری از صنایع ایران را به عهده گرفتند و عامل اصلی سرمایهداری کمپرادور( سرمایهداری وابسته و دلال) در اقتصاد ایران تبدیل شدند. اوج این صمیمت زمانی بود که پهلوی بهسازی آب لندن را بر عهده گرفت و این در حالی بود که بسیاری از شهرهای ایران به آب آشامیدنی دسترسی نداشتند. روابط تهران-لندن در بالاترین سطح ممکن و تا سال ۱۳۵۷ ادامه یافت اما انقلاب مردم ایران، لندن را بار دیگر در پیگیری نگاه منفعتطلبانه به ایران ناکام گذاشت.
انقلاب ایران و نقش انگلیس در جنگ تحمیلی
اگر خرداد ۱۳۴۲ را به گفته بسیاری از پژوهشگران، نقطه آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران بدانیم، همان تاریخ را هم میتوان آغاز کارشکنیهای انگلستان در مسیر این خواست تاریخی ایرانیان دانست. گرچه برخی با کنار هم چیدن شماری از اتفاقات این دوران در کنار هم توسل به نظریه توطئه این کارشکنیها را انکار میکنند اما رفتار دولتهای مختلف بریتانیا در دوران سلطنت الیزابت دوم، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خوبی انگیزه و اقدام آنها را درباره انقلاب را نشان میدهد. گرچه دولت انگلستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی آن را به رسمیت شناخت اما در دوران نخستوزیری «مارگات تاچر» لندن از تصمیم پیشین خود برگشت و روابط دو کشور ۱۱ سال در سردترین حالت خود بود.
فشارها بر جمهوری اسلامی از همان ۲۲ بهمن ماه سال ۵۷ آغاز شد و به شهریور ۱۳۵۹ رسید که غرب با تمام قوا پشت دیکتاتور بعث جمع شد و جنگی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. در این هشت سال سرزمین ملکه، از خدمات جاسوسی تا به روزترین تسلیحات نظامی را در اختیار صدام حسین قرار داد. اطلاعات محرمانه دفاعی و نظامی ایران در اختیار رژیم بعث عراق قرار میگرفت. خدمات هوایی ویژه (A.A.S) و آموزش واحدهای ویژه هوابرد عراق تنها بخشی از حمایتهای انگلیس از عراق در هشت سال جنگ بود. تحویل تانکهای چیفتن به عراق (به قیمت یک میلیارد) یعنی همان تانکهای که به ایران فروخته و مبلغ آن را دریافت کرده بود، فروش هواپیماهای جنگنده «هاوک» (به مبلغ ۲ میلیارد دلار)، تحویل قطعات یدکی تانک، قرارداد فروش جتهای جنگنده «آلفا» نشانههای آشکار همان حمایت تمام قد است.
*در توصیف پشتیبانی تمام قد غرب و انگلیس از صدام حسین اظهارات «جیووانی دی استفانو» وکیل ایتالیایی صدام، درباره تلاش صدام برای بدست آوردن مواد شیمیایی، قابل تامل است: «بهطور مشخص شرکتهایی از انگلیس، آلمان، ایتالیا، هلند و فرانسه در چهارچوب تضمین مالی آمریکا به عراق کمک کردند. انگلیس از جنگ میان عراق و ایران خوشحال بود زیرا در جریان این جنگ قیمت نفت خام برنت شمال به اوج رسیده بود». سازمان ملل متحد نیز در گزارشی صراحتا تصریح کرده که عراق تسلیحات خود را از ۱۵۰ شرکت آلمانی و آمریکایی و انگلیسی تهیه کرده است. دولت عراق از سال ۱۹۷۵ توسط ۸۰ کمپانی آلمانی، ۲۴ شرکت آمریکایی و حدود ۱۲شرکت انگلیسی و چند شرکت سوئیسی، ژاپنی، ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی، برزیلی و آرژانتینی تجهیزات دریافت کرده است».*۲
تحریمهایی به بهانه انرژی هستهای
پایان جنگ تحمیلی، آغاز دور جدیدی از زیادهخواهیها علیه جمهوری اسلامی بود و این بار بهانه فعالیتهای صلحآمیز هستهای و ابزار هم تحریمهایی که هر روز به بهانهای به فرماندهی آمریکا و همراهی انگلیس وضع میشد. پذیرش حضور ایران در جمع معدود کشورهای دارای فناوری غنیسازی اورانیوم و تولید سوخت هستهای، با وجود تحریمها، جنگ و دیگر فشارهای پنهان و پیدا، برای کشورهای غربی و انگلیس به دلیل تمامیتخواهی ناتمام آنها، چندان خوشایند و قابل قبول نبود. این چالش جدید در نظم مورد نظر آنها خیلی زود به زنگ خطری برای آنها تبدیل شد. برای مقابله با این توان جمهوری اسلامی، انگلیس و آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی بسیج شدند تا با صدور انواع قطعنامهها و تحریمهای حداکثری ایران را از دستیابی به این حق مسلم خود محروم کنند. در کنار این قطعنامههای تحریمی انگلیس در حمایتهای آشکار و پنهان از رژیم صهیونیستی، ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در تاسسیات ایران را دستور کار قرار داد.
دیدار نوه ملکه با نتانیاهوچرا ایرانیان به لندن بدبین هستند؟
اشغال ایران وچشم طمع به تمامیت ارضی، ایجاد قحطی و جنگ داخلی، تحریک دولتهای خارجی و مخالفان داخلی به منظور هجمه علیه ایران، سلطه بر مهمترین منبع اقتصاد ایران یعنی نفت، نقشآفرینی در کودتای ۲۸ مرداد، کارشکنی در مسیر انقلاب و فشار بر ایران پس از آن، حمایت از صدام حسین در دوران جنگ تحمیلی، همراهی در اعمال فشار و تحریم علیه جمهوری اسلامی در پرونده هستهای، مهمترین پاسخهایی است که ایرانیان در جواب پرسش بالا میتوانند اعلام کنند. روابط با انگلیس برای مردم ایران در دوران ملکه الیزابت دوم؛ با خاطرات تلخی همراه شده است که چارلز سوم برای از بخشیده شدن این اشتباهات لندن در قبال تهران، راه دشواری را پیش رو دارد، راهی که شواهد نشان میدهد، انگلستان چندان عزمی برای گام نهادن در آن از خود نشان نمیدهد و تداوم این بدبینی و خصومت به عنوان سیاستی همیشگی برای آنها تعریف شده است.
جمهوری اسلامی ایران اما با وجود تمام این فشارها و زیادهخواهیها، راه خود را میانه جهان گشوده و حتی تعریف جدیدی از نظم بینالملل ارائه داده است، مسیر آمده و خصومتهای رفته بر مردم ایران از سوی بریتانیا، همگی در حافظه تاریخی ایرانیان حک شده، نه فراموش میشوند و نه بخشیده. تکرار سیاستهای منفعت طلبانه الیزابت دوم و مارگارت تاچر علیه مردم ایران از سوی چارلز سوم و لیز تراس این تلخیها را دوچندان کرده و تاریخ اشغال و کودتا و جنگ را برای مردم ایران بار دیگر زنده خواهد کرد.
برچسبها انگلیس ملکه الیزابت محمد مصدقمنبع: ایرنا
کلیدواژه: انگلیس ملکه الیزابت محمد مصدق انگلیس ملکه الیزابت محمد مصدق ملکه انگلستان جمهوری اسلامی ملکه الیزابت الیزابت دوم مردم ایران جنگ تحمیلی محمد مصدق تحریم ها صنعت نفت هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۸۳۷۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرجام نمایندهای که «نخستوزیر» شد
اولین نخستوزیر مردمی رژیم پهلوی که زمینه تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران را در شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی به وجود آورد، با رای موافق ۹۹ نماینده از ۱۰۲ نماینده حاضر در جلسه مجلس به عنوان هجدهمین نخستوزیر رژیم پهلوی انتخاب شد.
به گزارش ایسنا، امروز ۱۲ اردیبهشت هفتاد و سومین سالروز انتخاب دکتر محمد مصدق به عنوان نخستوزیر ایران در سال ۱۳۳۰ است.
استمرار سیطره پادشاهی انگلستان و روسیه بر چاههای نفت و گاز جنوب و شمال ایران که از سال اکتشاف نفت در استان خوزستان در سال ۱۲۸۷ شروع شد، خون دکتر محمد مصدق را به جوش آورد.
این نمایندهِ حقوقدان، صحن علنی چهاردهمین دوره مجلس شورای ملی را فرصتی مناسب به جریان انداختن طرحی برای قطع دستان روسیه، ابرقدرت شمالی از منابع نفت و گاز ایران تبدیل کرد.
او برای کوتاه کردن دست روسها از چاههای نفت دریای خزر در هفتاد و نهمین نشستِ مجلس چهاردهم طرح دو فوریتی «منع دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت به نیروهای خارجی در ایران» را که در دستور صحن علنی مجلس بود با زیرکی تمام به جریان انداخت و موفق شدن رای اکثریت مجلس را بگیرد.
پیروزی مصدق در این منازعه و ترس حکومت از تعمیم این طرح به قراردادهای نفتی ایران با شرکت نفت انگلستان موجب شد با وجود رای بالای دکتر محمد مصدق و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در رقابتهای انتخاباتی مجلس پانزدهم در سال ۱۳۲۶، به دلیل مخالفت محمدرضا شاه و احمد قوامالسلطنه نخستوزیر وقت پهلوی از ورود آنان به این مجلس جلوگیری شود.
با این حال مصدق و کاشانی دست بردار نبودند. آنان با شرکت در انتخابات شانزدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به دربار و دیوان پهلوی نشان دادند که از میدان مبارزه با ظلم و استبداد کنار نمیروند. با وجودی که با دخالت وزارت کشور وقت انتخابات تهران به مرحله دوم رفت اما با تلاش و سماجت بسیار دکتر مصدق آنان موفق به جلب نصاب لازم برای ورود به مجلس شانزدهم در دور دوم انتخابات شدند و وارد این مجلس شدند.
با گشایش مجلس شانزدهم در بهمن ۱۳۲۸، دکتر مصدق به همراه یاران جبهه ملی از جمله سید ابوالحسن حائریزاده، سید حسین مکی، سید محمود نریمان و سید علی شایگان از تهران، مظفر بقایی از کرمان، اللهیار صالح و عبدالقدیر آزاد از کاشان و سبزوار به مجلس رفتند و فراکسیون جبهه ملی را که سه ماه قبل از گشایش مجلس شانزدهم در آبان ۱۳۲۸ حزبشان را به همین نام تاسیس کرده بودند، شکل دادند.
مصدق و یارانش به عضویت کمیسیون نفت این مجلس درآمدند و او رییس این کمیسیون مهم مجلس شد، اما مصدق به دلیل بیماری و تجویز دکترش نتوانست به صورت مرتب در جلسات کمیسیون نفت حضور یابد.
دکتر به مصدق تاکید کرده بود که «حتما باید دو ماه نه استرس داشته باشد و نه حرکت کند و حرف بزند.»
رییس فراکسیون اقلیت مجلس شانزدهم یک ماه بعد از دستور پزشک، شبی در خواب دید: «شخصی نورانی در خواب به من گفت، دکتر مصدق برو و زنجیرهایی که به پای ملت ایران بستهاند پاره کن. این خواب سبب شد که مثل همیشه من به حفظ جان خود کوچکترین اهمیتی ندهم و دو ماه تمام نشده در کمیسیون حاضر شوم و وقتی که به اتفاق آراء، ملی شدن صنعت نفت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی، غیر از الهام چیز دیگری نبود.»
طرح ملی شدن نفت
فراکسیون اقلیت مجلس شانزدهم به ریاست دکتر محمد مصدق با آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی و نیروهای مذهبی این مجلس ائتلاف کرد و طرح ملی شدن صنعت نفت ایران را به جریان انداخت.
کمیسیون نفت در اول تیر ۱۳۲۹ برای رسیدگی به لایحه نفت معروف به لایحه گس-گلشاییان تشکیل شد. همین کمیسیون هشت ماه بعد طرح ملی شدن صنعت نفت را در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به امضای همه اعضا رساند و در تاریخ ۲۴ اسفند به همه نمایندگان مجلس داد که البته به دنبال پگیریها و رایزنیهای اعضای فراکسیون اقلیت مجلس، در جلسه علنی مورخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رسید.
قبل از تصویب
طرح ملی شدن صنعت نفت ایران دو بار در دستور کار مجلس شانزدهم قرار گرفت.
بار اول به دلیل مخالفت شدید حاجعلی رزمآرا که در تیر ۱۳۲۹ به نخستوزیری رسید، در مجلس رد شد اما بار دوم بعد از ترور رزمآرا توسط محمد بخارایی از اعضای جمعیت فداییان اسلام، به تصویب رسید.
مفاد طرح مذکور به این شرح بود: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضا کنندگان زیر پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست ملت ایران قرار گیرد.»
رد اولیه این طرح در مجلس، اتفاقات و تنشهای اجتماعی دامنهداری را در تهران و اطراف ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان به دنبال داشت که با حمایت و پشتیبانی آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و حجتالاسلام سید مجتبی نواب صفوی صدها نفر از مردم تهران و دانشجویان دانشگاه تهران علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت رزمآرا در خیابانهای منتهی به ساختمان مجلس و میدان بهارستان تجمع کردند و با سر دادن شعار «نفت ایران باید ملی شود» خواستار استعفای نخستوزیر شدند اما رزمآرا بدون توجه به اعتراضات همچنان به حمایتهایش از شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه داد و تنفر عمومی علیه خودش را تشدید کرد.
او همان زمان با حضور در جلسات کمیسیون نفت و صحن علنی مجلس شورای ملی از ادامه اجرای قرارداد ۱۹۳۳ و الحاق لایحه گس -گلشاییان به قرارداد مذکور حمایت کرد چون معتقد بود: «ایرانیها توان فنی و مهندسی اداره صنعت نفت کشور را ندارند.» به همین دلیل از نمایندگان مجلس شانزدهم خواست «به افزایش سهم ایران از سود حاصل به ۵۰ درصد رضایت دهند.»
نخستوزیر وقت رژیم همچنین با حضور در یکی از جلسات مجلس شورای ملی در سخنان تندی خطاب به نمایندگان مجلس موافق طرح گفت: «ما ایرانیها یک لولهنگ – آفتابه گلی - هم نمیتوانیم بسازیم. چه طور میخواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت دست انگلیسیها باشد. هر چه میگویند گوش کنید. این چه کاری است که شما می کنید؟»
وی در همین مجلس در واکنش به مخالفت نیروهای ملی و مذهبی به رهبری دکتر مصدق و آیتالله کاشانی گفت: «مسجد را بر سر آیتالله کاشانی و مجلس را بر سر اقلیتها خراب میکنم.»
چهارم آذر ۱۳۲۹ کمیسیون نفت مجلس شورای ملی قرارداد الحاقی گس-گلشاییان به قرارداد ۱۹۳۳ را خلاف منافع ملت تشخیص داد و رد کرد.
در پی بالا گرفتن مخالفت نمایندگان مجلس با درخواست رزمآرا برای تصویب لایحه الحاقی گس-گلشاییان، جمعیت فداییان اسلام با توافق با آیتالله کاشانی و دکتر محمد مصدق و صدور فتوای مهدورالدم بودن رزمآرا توسط آیتالله کاشانی، ابتدا طرح ترور نخستوزیر را در حاشیه شهر تهران تمرین و بعد به دست خلیل طهماسبی اجرا کرد.
حاج مهدی عراقی در کتاب «ناگفتهها» از تشکیل جلسهای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی به جز دکتر محمد مصدق که در بستر بیماری بود، سخن گفت.
به گفته عراقی دکتر سید حسین فاطمی، سید محمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، دکتر مظفر بقایی، سیدابوالحسن حائریزاده، سید حسین مکی، دکتر کریم سنجابی و دکتر سید علی شایگان از افراد حاضر در این نشست بودند.
این جلسه که حجتالاسلام نواب هم در آن حضور داشت به بررسی وضعیت کشور پرداخت و در آخر تنها مانع ملی شدن صنعت نفت کشور را حاجعلی رزمآرا اعلام کرد و تصمیم به حذف فیزیکی او گرفته شد.
عراقی ادامه داد: «سید گفت تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامهها، وجود آخرین تیر ترکش انگلستان، یعنی رزمآرا است. اگر رزمآرا از سر راه برداشته بشود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمیخودمان میبینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.
در همین جلسه نواب صفوی چهار شرط را برای همکاری با جبهه ملی و حذف رزمآرا مطرح کرد.
اول، محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضاخان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشته و هنوز در قید حیات بودند.
دوم، تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامیدر کشور.
سوم، محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و چهارم، برقراری عدالت اجتماعی در جامعه.
اعضای حاضر در جلسه همه شروط را پذیرفتند و چون دکتر مصدق متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازمالاجرا باشد، نظر این جلسه را پذیرفت.»
ترور رزمآرا
ساعت ۱۰:۳۰ صبح ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ اسدالله عَلَم وزیر دربار و سپهبد حاجعلی رزمآرا نخستوزیر پهلوی برای شرکت در مجلس ترحیم میرزا محمد فیضی قمی از مراجع قم وارد مسجد سلطانی - مسجد شاه - در بازار بزرگ تهران شدند. به فاصله کوتاهی از پیاده شدن رزمآرا و عَلَم سه گلوله شلیک شد و رزمآرا از ناحیه سر، کتف و سینه قرار گرفت و به زمین افتاد.
با وجودی که ضارب رزمآرا خلیل طهماسبی اعلام شد و او از روز ترور تا تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ در زندان محبوس شد اما دادگاه رسیدگی کننده به عملکرد اسدالله علم با طرح این ابهام که «رزمآرا با شلیک کُلت یکی از گروهبانهای حاضر در صحنه به قتل رسید» مرگ او را به دسیسه اسدالله عَلَم و دربار محمدرضا پهلوی نسبت داد.
با دستگیری خلیل طهماسبی، حجتالاسلام سید شمسالدین قناتآبادی نماینده هوادار آیتالله کاشانی در ماده واحدهای که با قید سه فوریت به تصویب مجلس شانزدهم رساند خواستار آزادی او شد.
قناتآبادی در این ماده واحده پیشنهاد داد: «چون خیانت حاجعلی رزمآرا بر ملت ایران ثابت گردیده هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار میگیرد و آزاد میشود.»
دکتر محمد مصدق هم در خاطراتش نوشت: «قاتل رزمآرا هر کس بود، رفع زحمت از اعلیحضرت کرد.»
«نبرد ملت» ارگان فداییان اسلام نیز احساس غرور و ظفرمند حاکم بر این تشکیلات را با تیتر درشت در صفحه اول خود منعکس کرد: «رزمآرا به جهنم رفت، جنایتکاران دیگر هم به زودی به دنبال او رهسپار خواهند شد.»
۱۳ روز بعد از مرگ رزمآرا نمایندگان موافق طرح ملی شدن صنعت ایران بار دیگر طرح دکتر محمد مصدق را در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به جریان انداختند و با اکثریت قاطع تصویب کردند.
نخستوزیری مصدق
به دنبال تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت ایران، حسین علاء نخستوزیر وقت پهلوی در اعتراض به اقدام مجلس استعفا داد.
شاه تصمیم داشت سید ضیاءالدین طباطبایی، مزدورِ دست نشانده انگلیس و از عوامل کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را به عنوان جایگزینِ علاء به مجلس معرفی کند اما جمال امامی خویی نماینده مردم تهران در مجلس شانزدهم پس از تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت ایران به دکتر محمد مصدق پیشنهاد داد برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، خودش نخستوزیر شود.
مصدق به خلاف رفتاری که در مجلس چهاردهم از خود نشان داد و پیشنهاد نخستوزیری را در آن مجلس نپذیرفته بود، این بار پیشنهاد خویی را در کمال ناباوری وکیلالدولههای مجلس پذیرفت اما شرط گذاشت.
شرطش رای مجلس به طرح ۹ مادهای خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس بود که این طرح نیز با موافقت کمیسیون نفت در صحن علنی مجلس تصویب شد و دکتر مصدق هم پذیرفت به عنوان نخستوزیر پهلوی به مجلس شانزدهم معرفی شود.
قانون خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس پس از حواشی فراوان در هشتم اردیبهشت ۱۳۳۰ در مجلس شانزدهم به تصویب نخستین دوره مجلس سنا در عصر محمدرضا شاه رسید و با امضای او رسمیت یافت.
دکتر محمد مصدق هم که در تعامل با دربار شاه به عنوان نخستوزیر در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ به مجلس شانزدهم معرفی شد در تاریخ پانزدهم همان ماه با رای موافق ۹۹ نماینده از مجموع ۱۰۲ نماینده حاضر در جلسه از این مجلس رای اعتماد گرفت و حکمش چهار روز بعد توسط محمدرضا شاه صادر شد.
کابینه
اولین کابینه دکتر محمد مصدق ۱۲ وزیر داشت که طی ۸۰ روز صدارتش شاهد ۹ استعفا، ۶ جابجایی و ۱ برکناری بود.
ترکیب اعضای کابینه شامل شمسالدین امیرعلائی و علی وزرای اقتصاد، سید باقر کاظمی وزیر امور خارجه، محمدحسن لقمان ادهم و محمدعلی ملکی وزرای بهداری، یوسف مشار و غلامحسین صدیقی وزیر پست، تلگراف و تلفن، علیاصغر نقدی و مرتضی یزدانپناه وزرای جنگ، محمدعلی وارسته، محمود نریمان و علیاصغر فروزان وزرای دارایی، شمسالدین امیرعلائی و حسن سمیعی وزرای دادگستری، جواد بوشهری وزیر راه، کریم سنجابی و سید محمود حسابی وزرای فرهنگ، محمدابراهیم امیرتیمور کلالی و ابراهیم خلیل عالمی وزیر کار، حسنعلی فرمند و خلیل طالقانی وزرای کشاورزی، سرلشکر فضلالله زاهدی، شمسالدین امیرعلائی، محمدابراهیم امیرتیمور کلالی، اللهیار صالح و مصطفی قلی رام وزرای کشور بود.
واکنش روباه پیر
با انتخاب دکتر مصدق به عنوان نخستوزیر، دولت انگلیس در برابر عمل انجام شدهای قرار گرفت که به ناچار و بهطور رسمی به دولت ایران اعتراض خود را اعلام و شکوائیهای تنظیم کرد و حتی عنوان کرد که اولیای وزارت خارجه انگلیس معتقدند که علاء نخستوزیر سابق چون نمیخواست زیر بار تهدیدها و فشار دولت انگلستان باشد، به ناچار استعفا داد و اکنون بنا به تصمیم اخیر مجلس و تعیین نخستوزیر جدید احتمال بروز اغتشاشات بیشتری در منطقه آبادان وجود دارد و تاکید کرد که دولت انگلیس دو ناو توپدار به بندر آبادان میفرستد و نیروهای انگلیسی در جزیره بحرین و بندر شعیبیه تقویت میشوند.
حتی اعلام شد که دولت انگلیس به عنوان سهامدار بزرگ شرکت نفت انگلیس و ایران با ملی شدن صنایع نفت ایران مخالف نیست ولی با هرگونه مصادره و خلع ید غیر قانونی تأسیسات شرکت نفت از طرف دولت ایران جدا مخالف است.
حال و هوای ایران در آن روز، خاص بود و به دور از مسائل مطروح شده، دولت وقت و بنا به تصمیم مصوب مجلسین ملی و سنا در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۰ جهت انجام خلع ید اعضاء هیات مختلط را انتخاب کرد.
دکتر مصدق بعد از انتخاب به عنوان نخستوزیر، بلافاصله هیاتی را به ریاست دکتر مهدی بازرگان به استان خوزستان و شهر آبادان فرستاد تا قانون خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس را اجرا کند.
نمایندگان مجلس سنا شامل آقایان منصور بیاتزاده، احمد متیندفتری، نجم، سروری و دکتر شفق. نمایندگان مجلس شورای ملی آقایان الهیار صالح، دکتر معظمی، دکتر شایگان، حسین مکی، ناصر قلی اردلان. نمایندگان دولت وزیر دارایی و قائم مقام وزارت دارائی به عضویت کمیته اجرای خلع ید انتخاب شدند.
دولت وقت انگلستان در اعتراض به این اقدامِ ایران به شورای امنیت سازمان ملل و دادگاه لاهه شکایت کرد و مصدق نیز به اتفاق هیاتی متشکل از حسین فاطمی، احمد متیندفتری، اللهیار صالح، منصور بیاتزاده و علی شایگان راهی هلند و آمریکا شد.
او و همراهانش با اتکاء به ادله و مستندات حقوقی و قانونی محکمهپسند دست استعمارگران انگلیسی را از چاههای نفت و گاز کشورمان قطع کرد و شکایت از دولت وقت ایران را با موفقیت در هر دو مجمع بینالمللی مختومه کرد.
هیات خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایراندستاوردها
به دنبال استعفا و خارج شدن دکتر محمد مصدق در پانزدهمین ماه نمایندگی مردم اصفهان در این مجلس و انتخاب و معرفی او توسط محمدرضا شاه پهلوی به عنوان هجدهمین نخستوزیر رژیم پهلوی و موافقت مجلس شانزدهم با این انتخاب، نخستوزیر جدید ایران تا ۲۵ تیر ۱۳۳۱ که استعفای اعتراضیش به برخی رفتارهای محمدرضا شاه را تقدیم شاه کرد، دست به چند اقدام مهم از جمله اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و گاز، اجرای قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران، کاهش اختیارات شاه و دربار پهلوی و موافقت با پخش زنده مذاکرات مجلس شورای ملی از رادیو سراسری ایران زد که البته با حاشیههای زیادی روبرو شد.
منابع:
صحیفه امام ج ۵، ص ۲۶۸
خاطرات و تالمات ص ۳۶۱
خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص ۳۲-۳۳
نجاتی، غلام رضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳، ص ۱۱۷
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره شانزدهم، جلسه صد و چهل و پنجم، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰
انتهای پیام